معرفی پروژه
معماران: استودیو معماری ازنو
مساحت: 1000 متر مربع
سال: 2024
عکس ها: استودیو دید
معماران اصلی: رضا حبیبی، ملیحه شیرزاد
سرپرست تیم سازنده: علی همتی
معماران: مانا مجد، زهره احمدی
نقشه های فنی: الناز ملک زاده
مدلینگ سه بعدی: سارا اسدگل، هانیه آقمیونی
گرافیک، نمودار و ارائه: سحر رجب
رندر و هنر تجسمی: یوسف ستاری
مشاور سازه: آقای کالانکی
مشاور مکانیک: آقای زیبارجادی
مشاور برق: سرکار خانم پاشایی
شهر: تهران
کشور: ایران
«قبل از اینکه کارم را شروع کنم، مجسمه در داخل بلوک مرمر کامل شده است. قبلاً آنجاست، فقط باید مواد اضافی را از بین ببرم.» میکل آنژ
جانی دوباره در کالبد فرسوده
ساختمانی که در ابتدای کار با آن مواجه شدیم، چیزی نبود جز یک آشفتگی. یک بدن بیجان و کثیف که سالها در کما بود. این بنا زمانی یک خانه بود و امروز بیخانمان است. یک تهدید در خیابان ایرانشهر که میتوانست سرنوشت بهتری داشته باشد. این بنا نمیتوانست وزن خود را تحمل کند و در حال فروپاشی بود. با همه این موارد، روح داشت. یک روح زنگ زده در قفس، یک یادگار از روزهای گذشته با طاقهای چکشی که میخواست دوباره زنده شود. ما تصمیم گرفتیم گرد و غبار زمان را از آن پاک کنیم، روح آن را دوباره زنده کنیم و آن را به زندگی بازگردانیم.
زنده نگه داشتن تاریخ
در جستجوی راهی برای احیای آن، قلب تپنده آن را یافتیم و میخواستیم با حفظ هویت آن، آن را برای زندگی امروز آماده کنیم. ما برخی از دیوارهای داخلی را برداشتیم و اسکلت آن را با سازههای فلزی آشکار تقویت کردیم. ما سقفها را آشکار کردیم و آجرها را در پروژه ترمیم کردیم تا بتوانند در مجتمع به زندگی ادامه دهند. دیوارهای خارجی در نمای جنوبی نمیتوانستند بایستند. ما همچنین آنها را با شاتکریت تقویت کردیم. ما آجرهایی را که به مرگ محکوم شده بودند زنده کردیم و از آنها یک نرده ساختیم. زیرزمین نیز باید به چرخه زندگی باز میگشت. برای این منظور، ما حفاری کردیم و یک فضای خالی ایجاد کردیم تا نور خورشید بیشتری و دید بهتری از حیاط در دسترس باشد. به این ترتیب، یک فضای جدید که داخل و خارج را به هم دوخت، از زمین پدیدار شد و نور خورشید و روح را به قلب تاریک زیرزمین بخشید.
فضایی برای نسل جدید
پلههای مجسمهای حیاط، زیرزمین، حیاط و طبقه اول را مستقیماً به هم وصل میکند تا فضاهای غذاخوری اکنون به هم متصل شوند. از آنجایی که وجود هر موجودی با آب مرتبط است و حضور آب شادی را برای مهمانان به همراه میآورد، ما جوهر زندگی را به مجتمع تزریق کردیم تا با جریان آب به احیای آن کمک کنیم. صدای آب نیز به ساختمان کمک میکند تا زنده بماند.
ساختمان باید خود را با زندگی جدید خود تطبیق دهد تا دو طبقه پایینتر به یک کافه رستوران و فضایی برای گذراندن وقت نسل جدید تبدیل شود. آن بدن مرده زنده شد و آماده خدمت به نسل جدید بود. آشپزخانه صنعتی نیز در زیرزمین قرار گرفته بود و آماده خدمت به طبقات فوقانی بود. برای ایجاد تنوع بصری، ما رنگهایی اضافه کردیم و سعی کردیم ارتباط فیزیکی و بصری قابل توجهی با فضای باز و حیاط داشته باشیم. ساختمان باید زنده بماند و حفظ شود. بنابراین، در طبقات فوقانی، ما یک فضای انعطافپذیر برای گردهماییها و رویدادها در نظر گرفتیم تا هر روز داستان جدیدی بتوان گفت. روایتهای پویا و زنده؛ و توالیهای غیرتکراری زندگی.